بازیگر غایب موج افغان ستیزی
کافه مثبت: در روزهای اخیر اخبار و مطالب گوناگونی درباره حضور افاغنه در ایران منتشر شده و موجی از مطالبهگری برای اخراج افاغنه از ایران به راه افتاده است.اما این جریان یک بازیگر اصلی دارد که تاکنون سکوت کرده است. تا سالهای گذشته حضور افغانها در ایران محدود به مشاغل سختی مانند امور ساختمانی و […]
کافه مثبت: در روزهای اخیر اخبار و مطالب گوناگونی درباره حضور افاغنه در ایران منتشر شده و موجی از مطالبهگری برای اخراج افاغنه از ایران به راه افتاده است.اما این جریان یک بازیگر اصلی دارد که تاکنون سکوت کرده است.

تا سالهای گذشته حضور افغانها در ایران محدود به مشاغل سختی مانند امور ساختمانی و کشاورزی و نگهبانی بود اما حالا در اغلب سوپرمارکتها، رستورانها، فروشگاههای لوازم خانگی و حتی داروخانهها میتوان افغانها را مشاهده کرد. طی چهل سال گذشته نسلی از آنها در ایران به دنیا آمده،مدرسه رفته و رشد کردهاند و حالا در بخشهای مختلف اقتصادی میتوان حضور آنها را مشاهده کرد که از نظر فرهنگی حتی ایرانیزه نیز شدهاند. «افغان» یک نیروی کار ارزان در ایران است که باعث میشود تا کارفرما هزینه کمتری بپردازد، الزامی به بیمه و پاداش و سنوات نداشته باشد و در نهایت پول بیشتری در جیب کارفرما بماند و همین مساله مهمترین دلیل رضایت و خشنودی کارفرمای ایرانی از حضور افغانها در ایران و چه بسا تداوم حضور طالبان در افغانستان و تداوم مهاجرت این همسایگان شمالی به ایران باشد! شرایط اقتصادی فعلی جامعه ایران نیز باعث شده تا صاحبان سرمایه و کارفرماها در شرایطی قرار بگیرند که صرفه جویی در حداقلها نیز برای آنها مفید باشد. در یک کلام «کارفرمای اقتصادی» مهمترین بازیگر مساله افغانها در ایران است که برخلاف بازیگران دیگر تاکنون سکوت کرده و واکنشی به این مساله نشان نداده است.
آنچه در وجه اجتماعی حائز اهمیت است؛ تولید مثل زیاد افغانهای ایران است. در شرایطی که بسیاری از افراد طبقه متوسط شهری نه امکان و نه تمایلی به فرزند آوری دارند؛ افغانستانیهای مقیم ایران در حال فعالیت شدید در این حوزه هستند که قطعا باید کنترلی بر آن صورت بگیرد.مساله دیگر درباره افغانها عدم سازمان دهی فرهنگی و اجتماعی آنها است. بسیاری از آنها امکان داشتن حساب بانکی و حتی گرفتن یک تاکسی اینترنتی را ندارند.هویت آنها به رسمیت شناخته نشده و عملا پا در هوا ماندهاند. همین شرایط با جامعه متکثری مانند «ترکیه» مقایسه کنید که مهاجران با ورود به این کشور و با حداقلی از شرایط، امکان افتتاح حساب و اتصال به جریان اقتصادی دنیا و معامله و مراوده با جهان را دارند و با پرداخت پول و خرید ملک نیز حق شهروندی به دست میآورند اما برادر افغان ساکن ایران، هنگام ورود غریبه است و هنگام خروج نیز اغلب همان غریبه است و در طول دوران زندگی در ایران حتی با داشتن تخصص و مهارت ملزم و مجبور به زیستی سخت و جانکاه است و حتی برای یک سیمکارت نیز باید وابسته به فردی ایرانی باشد.او در افغانستان وطن ندارد و در ایران هم ریشه پیدا نمیکند و همواره به فکر مهاجرت به سرزمینی بهتر است.آیا فراموش کردهایم که در سالهای پس از جنگ حضور کارگران ایرانی در ژاپن چه منافع بزرگی را نصیب آن کشور کرد؟ اگر همین نیروی انسانی به درستی سازماندهی و هدایت میشد آیا امکان تحقق برنامههای بزرگ در حوزه ساخت و ساز مانند همین مسکن ملی امکان نداشت؟








دیدگاهتان را بنویسید